هانسل و گرتل
افسانههای عامه / داستانهای کودکان و نوجوانان
داستان این کتاب درباره برادر و خواهری است که نامادری بدجنس آنها همیشه کارهای سختی به آنها میدهد و آزار و اذیتشان می کند .آنها خانواده فقیری بودند که حتی گاهی برای غذایشان هم دچار مشکل میشدند تا اینکه روزی نامادری بد جنس پدر بچهها را مجبور کرد بچهها را در جنگل رها کند تا مجبور نباشند غذای آنها را تامین کنند وقتی هانسل موضوع را میفهمد جیبهایش را پر از ریگ سفید میکند و در راه جنگل آنها را روی زمین میریزد و صبح روز بعد از روی همان علامتهایی که گذاشته بود به خانه بر میگردند .نامادری از این کارشان عصبانی میشود روز بعد آنها را به جنگل برده و رها میکند .هانسل ایندفعه تکههای نانی را که همراه دارد روی زمین میریزد ولی پرندهها همه آنها را میخورند و هانسل و گرتل زمانی متوجه میشوند که کاملا در جنگل گم شدهاند و در انی جنگل خطرناک حوادثی برای آنها بوجود میآید که جالب و خواندنی است .قابل ذکر است کتاب حاضر ویژه کودکان سنی ب میباشد .