اسعد و درخت طلا
داستانهای فارسی - قرن 14
کتاب حاضر، با موضوع داستانهای تخیلی، ماجرای پسری به نام «اسعد» است. او پدر و مادر خود را از دست داده و نزد عمّهاش در روستایی نزدیک جنگلی سرسبز زندگی میکند. در روستا درختی عجیب است که به جای میوه، سکّههای طلا از آن میروید و مردم به قدر احتیاج، سکه چیده و امرار معاش میکنند. روزی اسعد وقتی از وجود درخت آگاه میشود،طمع بر او غلبه میکند و به سراغ درخت میرود و تمام طلاهای آن را میچیند. درخت خشک میشود و اسعد مورد سرزنش عمّه و اهالی روستا قرار میگیرد و به اشتباه به خود پی میبرد. او از آن به بعد با پیشنهاد عمّه در مزرعه کار میکند و محصول درو کرده و الگوی اهالی میشود. در این هنگام، مردی طمّاع به روستای آنها میآید و ماجراهای عبرتآموزی را برای اسعد و اهالی رقم میزند.