پیرزن و بچه غولهای کوچولو
این داستان مصور و رنگی درباره پیرزن مهربانی است که با پسر و عروسش زندگی میکند .عروس او زنی نامهربان است که به هر طریقی میکوشد پیرزن را از خانه دور سازد .او سرانجام، در پی حیلهای، پیرزن را مجبور به ترک خانه میکند .پیرزن دل شکسته و غمگین به غاری پناه میبرد و در آن جا در پی ماجراهایی به سه بچه غول و مادرشان که مریض است کمک میکند .غولها نیز به پاس مهربانی او کوزهای پر از طلا و کوزهای پر از آب ـ که نفرت را دفع میکند ـ به پیرزن میبخشند .پیرزن هم از غار خارج میشود و خانهای زیبا برای خود فراهم میسازد .چندی بعد پسر و عروسش به دیدن او میآیند و پیرزن هم نخست به آنها جرعهای از آب ـ دفع نفرت ـ مینوشاند و بدین ترتیب نفرت عروسش به محبت تبدیل میگردد و از آن پس سالیان سال در کنار هم با خوشی زندگی میکنند .کتاب با دو تصویر برای رنگآمیزی به پایان میرسد .