گوزن شاخدار
داستانهای کودکان و نوجوانان / داستانهای تخیلی - ادبیات کودکان و نوجوانان
در یک جنگل بزرگ و سرسبز گوزن کوچکی زندگی میکرد که شاخهای طلاییرنگ و زیبایی داشت. او خیلی به شاخهای خود مینازید و به حیوانات جنگل فخر میفروخت و همه را اذیت میکرد. یک روز به خرگوش میخندید، یک روز به آقاگوسفند و روز دیگر به خانم سنجابه، خلاصه این کار زشت و ناپسند برای او یک عادت بد شده بود. این کار او باعث شد که همة حیوانات از او دور شوند. روزی از روزها شیر گرسنه به جنگل رفت تا برای خود غذا تهیه کند که ناگهان گوزن کوچکی را دید که به علف خوردن مشغول است. آقا شیره به او حمله کرد. گوزن کوچولو که خیلی ترسیده بود با تمام قدرت میدوید، اما شاخهای بزرگش بر شاخههای درختان گیر کرد و باعث شد که او بالاخره در دام آقاشیره گیر بیفتد. کتاب حاضر برای گروه سنی «الف» و «ب» تهیه و تدوین شده است.