جنگ مولی
داستانهای انگلیسی - قرن 21م.
تعدادی از معدنچیان در شکافی گیر کردهاند و ما در حال حاضر قادر به اعلام دقیق تعداد تلفات نیستیم. به محض دریافت اطلاعات بیشتر، شما را در جریان امور خواهیم گذاشت. بعد از یک دقیقه، دوباره موسیقی از رادیو پخش شد، اما به جای صدای گریسی حالا یک موزیک رسمی و کلاسیک به گوش میرسید. انید پارکر که کنار مولی ایستاده و دستش را روی تکههای درون سطل گذاشته بود، با لحنی محاورهای و مشتاق پرسید: بابای تو هم اونجا کار می کنه مگه نه؟ مولی به او خیره شد. ژوان پندل از چرخ بغلی گفت: مال منم اونجاست. یکی دو نفر دیگر هم به او ملحق شدند. یک نفر گفت: خدا را شکر بابای من شیفته نیست.