چشمهایی به رنگ عسل
داستانهای فارسی - قرن 14
"شیدا رها" دختری بسیار جذاب و زیبا است که پس از یک دوره افسردگی به پیشنهاد پزشک خویش در شرکتی به کار مشغول میشود. صاحب شرکت شخصی به نام "فرزاد متین" است که رنگ چشمهایش، عسلی است و شخصیتی بسیار جذاب دارد. فرزاد به شیدا دل میبندد و با محبتهایی که به شیدا میکند او را نیز شیفتهی خویش میکند. طی اتفاقی که برای آنها میافتد فرزاد از مرگ حتمی نجات پیدا میکند و از شیوا خواستگاری میکند. شیدا به خواستگاری وی پاسخ مثبت میدهد و آن دو زندگی مشترکی را آغاز میکنند.