دفترچهی پیدا شده: حوالی خیابان انقلاب
داستانهای فارسی - قرن 14
این رمان، سومین کتاب «رحمتیزاده» است که حالوهوای نسل خودش، جوانان دهه شصتی را دارد، با همان دغدغهها، رابطهها و مسائلی که این نسل تجربه کرده است. رمان در بستر یک داستان عاشقانهی حسرتآلود، تصویر زندهای از این نسل ارائه میدهد که روابط و موقعیتهای انسانی، مهمترین عناصر آن محسوب میشود. در بخشی از این رمان میخوانید: «باید مثل پدربزرگ همه چیز را خاک میکردم. کاش میتوانستم خاطرات مردهها را با خودشان دفن کنم و یاد آنها که نیستند را دور بریزم. این ویژگی عجیب همنسلهای من است. رنجورهای دهه شصتی که باید همه خاطراتشان را با خود حمل کنند، به آن افتخار کنند و...».