خودم اتاقم را مرتب میکنم
داستانهای اجتماعی / کودکان - راه و رسم زندگی - داستان
وقتی من کوچولو بودم، هیچوقت بعد از بازی، اسباببازیها و وسایلم را جمع نمیکردم. یک روز مامان دو تا سبد خیلی قشنگ به من داد تا خودم اسباببازیها را جمع کنم و در آن بریزم. روی کشوی لباسهایم هم تصاویر کلاه و لباس و شلوار چسباند تا هر لباس را در کشوی مخصوصش بگذارم. بعضی وقتها من این کارها را نمیکردم و مامان من را تنبیه میکرد و اسباببازیها را در کمد میگذاشت و درش را قفل میکرد، اما وقتی وسایلم را جمع میکردم به من جایزه میداد. من هم یاد گرفتم تا خودم هر وسیله را بعد از استفاده در جای مخصوص به آن بگذارم. کتابچة حاضر شمارة دو از مجموعة «من دیگه کوچولو نیستم» است. نگارنده در این شماره طی یک داستان کوتاه به کودکان گروه سنی «الف» و «ب» یاد میدهد تا هر وسیلهای را بعد از استفاده در جای خودش بگذارند.