تکاپوی عاشقانه
داستانهای عاشقانه انگلیسی / داستانهای انگلیسی - قرن 20م.
تصمیم آلیس شاید آخر کار بود. شکست جگر سوزی را حس میکرد. هر چیزی تداعی کنندهی اریک بود. با این وجود، دیگر نمیتوانست باور کند که همه اینها به خاطر دلتنگی برای دوست اوست. آلیس دلش برای کسی تنگشده بود، اما وقتی در خاطراتش غرق میشد، صادقانه میفهمید که آن فرد اریک نیست. اریک خیلی بیچارهتر از آن بود که مسئولیت هیجاناتی را بپذیرد که باعث شده بود بروز یابند. او در قبال عطش و اشتیاقی که برانگیخته بود، لیاقت نداشت و نمیتوانست تمایلات آلیس را ارضا یا اقناع کند. او مانند شخص احمقی بود که حرف خیلی هوشمندانهای را بدون اینکه معنای آن را دریابد، به زبان آورده است و در نتیجه، نمیتواند مسئولیت ارزشی را که دیگری برای آن حرف قائل است، بر عهده بگیرد.