پسرک بندانگشتی
داستانهای تخیلی
کتاب مصوّر حاضر، حاوی داستانی تخیلی، به زبانی ساده برای گروه سنی (الف) و (ب) است. در این داستان آمده است: زن و مردی پس از سالها صاحب فرزندی میشوند که به اندازة بند انگشت است و بزرگتر نمیشود. یک روز پسر بندانگشتی از پدرش میخواهد تا او را با خود به جنگل ببرد، در جنگل دو مرد از پدر بندانگشتی میخواهند تا او را بفروشد. پدر، به اصرار پسرش او را میفروشد ولی بندانگشتی از دست آن دو مرد فرار میکند و ماجراهای جالبی برایش پیش میآید. در پایان خودش را به پدرش میرساند و پدر بندانگشتی به این نتیجه میرسد که به دیگر هیچ قیمتی حاضر نیست یک تار موی پسرش را بفروشد. بچهها با خواندن داستان این پیام اخلاقی را دریافت میکنند که اعضای خانواده باارزشترین سرمایه در دنیاست و با هیچارزشی مقایسهپذیر نیستند.