رودخانه بیبازگشت
داستانهای فارسی - قرن 14
این کتاب، داستان دختری به نام "رکسانا" است که در دوران نوجوانی عاشق پسرعمویش، "داریوش" میشود و پس از مدتی با وی نامزد میشود. اما به دلیل اختلافاتی که میان دو خانواده پیش میآید، نامزدی آنها به هم میخورد. پس از این ماجراها، "رکسانا" با پسری به نام "سامان" ازدواج میکند و از او صاحب دختری میشود. پس از چندی او به طور اتفاقی، "داریوش" را میبیند و....