کارهای خوب سینا
غروب یک روز زمستان، «سینا» بچه گربهای را که مورد آزار و اذیت بچهها قرار گرفته بود، از کوچه به خانه برد. سینا قصد داشت بچه گربه را برای همیشه نزد خود نگه دارد، اما با شنیدن صحبتهای پدرش از این کار پشیمان شد. بنابراین بچهگربه را در کوچه گذاشتند. کمی بعد مادر بچه گربه آمد و او را همراه خود برد. مخاطبان این داستان آموزنده و اجتماعی که قسمتی از آن در قالب شعر به چاپ رسیده است، گروه سنی «ب» هستند.