سگ یاران غار
قرآن - قصهها / قرآن - قصهها - ادبیات نوجوانان / داستانهای مذهبی - ادبیات کودکان و نوجوانان / حیوانها در قرآن
«قطمیر» از سگان امیر شهر «اقسوس» ـ مردی بسیار نیکوکار و با ایمان ـ بود. اما پس از مرگ امیر، شیطان بر مردم چیره شد و میان آنها بر سر جانشینی امیر جدایی انداخت. در این هنگام یکی از شاهان رومی به نام «دقیانوس» که بسیار ستمگر بود، به شهر حمله کرد و بر مردم مسلط شد. او مردم را به کفر و سرکشی در برابر خدا کشاند و از آنها خواست که او را عبادت کنند. مردم هم به جای آن که به خدای توانا پناه ببرند تا آنان را از دست آن ستمگر نجات دهد، خواری پرستش و اطاعت از دقیانوس را پذیرفتند. در این میان قطمیر، به همراه شش مرد ـ که از نیکان شهر اقسوس و وزیران امیر بودند ـ و چوپان با ایمان امیر به قصد ترک شهر در غاری پناه گرفتند. آنها همگی ایمانشان را مخفی نگه داشته و به عبادت دقیانوس تظاهر کرده بودند. در غار همگی مشغول دعا و نماز شدند و به خواب فرو رفتند. پس از سیصد و نه سال آنها از خواب بیدار شدند؛ بیآن که خود از این معجزه اطلاع داشته باشند. در این مدت همهچیز تغییر کرده بود و امیری با ایمان بر شهر حاکم بود. امیر دستور داد که آنان را با جلال و شکوه، به دربار بیاورند؛ و آنها را وزیران خود کرد. برای قطیر هم در باغ قصر، لانۀ زیبایی ساختند و او با عزت و احترام در آن سکنی گزید. این کتاب دومین مجلد از مجموعۀ «قصههای حیوانات درقرآن» است.