زمین خدا
سروان «نظری» طرفدار امام خمینی است و دلش نمیخواهد به اولاد پیغمیر توهین کند؛ برای این که معتقد است او غیر از این که سید است، مجتهد و مرجع تقلید مردم نیز هست و شاه هم جرات نکرده به او توهین کند؛ اما سرهنگ «نشاطی» مخالف امام خمینی است، به همین دلیل به ایشان توهین کرده و از اینجا دعوا و مناقشه بین او و سروان نظری شروع شده است. سرهنگ، خانهاش را مکان امنی برای آمریکاییها کرده و میخواهد با همدستی آنها، در کشور کودتا راه بیندازد. این بگو و مگو و درگیری موجب ناراحتی و بیماری شدید همسر سروان نظری شده است و مدام انتظار حادثهای را میکشد. این رمان، دربارة انقلاب اسلامی ایران و طرفداران و مخالفان آن برای نوجوانان نوشته شده است.