پسر طلایی
«جونبا پارت» دانشجو و ویولونزن نیویورکی، عاشق شهرت بود. او در تولد بیست و یک سالگیاش میخواست سرنوشت خود را تغییر دهد. به همین دلیل به محل تمرین مسابقة مشتزنی رفت و دست آقای «کاپلان»، مشتزن حرفهای را که برای مسابقه با حریف قدری چون «بالتیمور چاکلت دراپ دووم» آماده میشد، شکست. بعد از آن به نزد آقای «مودی» که مسئولیت رینگ را برعهده داشت آمد و از او خواست که او را به جای کاپلان انتخاب کند. مودی بعد از پی بردن به هوش و قدرت جو، او را انتخاب کرد، اما به زودی مشخص شد که جو، به این علت که عاشق ویولون است، برای این که دستانش آسیب نبیند از آنها کمتر استفاده میکند و بیشتر به جای حمله از خود دفاع میکند. این موضوع موجب نگرانی مودی، پدر جو و مربیان و افراد درگیر در ماجرا شد، به همین دلیل آنها تصمیم گرفتند با وعده و وعید او را به استفادة بیشتر از دستانش و انتخاب مشتزن حرفهای شدن به جای ویلیونیست بودن ترغیب کنند. این ماجرا به صورت نمایشنامه به تصویر کشیده شده است.