کمردرد آقای موری!
داستانهای تخیلی
کتاب مصور حاضر، داستانی کوتاه اجتماعی از مجموعة «یک لقمه داستان کوتاه» است که با زبانی ساده و روان برای کودکان و نوجوانان نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «آقای موری یعنی جناب آقای مورچه گفت: از بس گندم بلند کردم کمر درد گرفتم؛ کمردرد امانم را بریده! آقای دکتر برای او یک هفته استراحت مطلق نوشت! مورچه از خنده روده بر شد و گفت: ای بابا کجای کاری؟! ما مورچهها که تعطیلی و استراحت نداریم تازه بیمه هم نیستیم. بعدش بازنشسته هم نمیشویم! تازه پسرعموی ما موریانه که درد دندون امانش را برید».