ساسی بیچشم و رو
داستانهای تخیلی / استخوانبندی / داستانهای طنزآمیز فارسی
این کتاب، جلد دوم از مجموعه «داستانهای خبیث» دربردارنده داستانی تخیلی برای کودکان است. در این داستان، دو اسکلت بههم چسبیده بودند. دو سر، چهارتا دست، چهارتا پا و... . همهچیز دوتا دوتا بهجز قلب که یکی بود و طرف چپ «اسی» قرار داشت و یک دکمهی عجیب که پشت گردن «ساسی» بود. همان یک قلب برای مهربانی اسی و ساسی بس بود. همان یک دکمهی پسِ گردنی هم برای وصلکردن آنها بههم کافی بود. اینکه آنها اسکلتهای فضایی بودند یا از یک دنیای نامرئی آمده بودند، مهم نیست. مهم این است که چطوری از هم جدا شدند... .