هیچ کس تنها نیست ...
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان کوتاهی است حکایتگر زندگی دختری که زندگی و حوادث حیات پر پیچ و خم او آنقدر سهمگین و پر از اندوه و شادی است که ارزش روایت پیدا کرده است. پدر این دختر از اهالی لرستان و مادرش دختری کرد بوده که براساس سنت خون صلح در سنین نوجوانی به عقد او درآمده و پدر ظالم سالها به آزار او پرداخته و این دختر که مشاهدهگر زندگی رقتبار مادرش بوده این مصیبتها را تحمل میکند. در این گزارش وضعیت گروههای اجتماعی، روستاها و فرهنگ عشایری و تلخیها و سختگیریهایی که در این روابط حاکم بوده است، بیان شده است. روایتگر داستان به درس و تحصیل و دانشگاه ادامه میدهد و در نهایت برخی از نشانههای زیبا و لذتبخش زندگی را در درون خود احساس میکند.