پلاک 61

پلاک 61

داستان‌های فارسی - قرن 14

مرتضی در سال 1361 همسر و فرزندانش مصطفی و حمید و نرگس را از شهر اندیمشک ـ که توسط دشمن اشغال شده بود ـ به تهران می‌آورد و خود برای بیرون راندن دشمن به شهر اندیمشک بازمی‌گردد. دو سال بعد از جنگ، نشانی از او نمی‌یابند. مصطفی خوابی می‌بیند و در پی آن به همراه حمید، سه روز در بیابانی پر از مین به دنبال نشانی از پدر به جست‌وجو می‌پردازند. آنها مدرسه نمی‌روند و مادر که از این ماجرا خبر ندارد، برای تنبیه و کشف کردن رازشان، آنها را در زیرزمین نگه می‌دارد. اما بعد از باخبر شدن از ماجرای خواب و نقشة فرزندانش، خود نیز به همراه آنها به بیابان رفته و اصرار می‌کند که دوباره منطقه را بگردند تا شاید نشانی از مرتضی بیابند، این در حالی است که عده‌ای گفته‌اند که مرتضی را دیده‌اند که بعثی‌ها دست‌های او را با طناب به جیپ بسته بودند و جیپ با سرعت هرچه تمام‌تر حرکت می‌کرده و مصطفی را در حالی که خونی و خاکی شده بود، به دنبال خود می‌کشانده است.

قیمت چاپ: 2,100 تومان
نویسنده:

هادی خورشاهیان

ویراستار:

علی خاکبازان

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1395

نوبت چاپ:

2

تعداد صفحات:

52

قطع کتاب:

وزیری

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789643914097

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف