داغ شقایق
"شقایق" دوران نامزدی خود با "حمید" را میگذراند که از سوی خواستگار دیرین خود ـ کامران ـ مورد تهدید قرار میگیرد. کامران با تهدید از او میخواهد که نامزدیاش با مجید را فسخ کرده و به عقد او درآید، ولی با مخالفت شقایق، کامران به ناچار او را دزدیده و در نقطهای پنهان میکند، او با تهدید از شقایق میخواهد که با او ازدواج کند. از سویی پدر شقایق، که فردی معتاد بود، در مقابل دریافت مبلغی پول به ازدواج میان آن دو رضایت میدهد و سرانجام شقایق مجبور میشود با کامران زندگی مشترکی را شروع کند. او مدتها دچار افسردگی میشود، ولی پس از اطلاع یافتن از ازدواج حمید تلاش میکند زندگیاش را تغییر داده و کامران را به عنوان همسر خود باور کند.