و چون پدر به خانه برنگشت
همزمان با جنگ جهانی، که کشور روسیه نیز درگیر آن است، مردی با نام «آرام» به جنگ میرود. پس از مدتی نامهای از طرف ارتش به دست خانوادة آرام میرسد که بیانگر ناپدید شدن وی است. خانوادة آرام برای روحیه دادن به سربازان شرکتکننده در جنگ، برای آنها نامه مینویسند. مدتی میگذرد، یک روز، یکی از سربازها جواب نامة خانوادة آرام را میدهد و از آنها درخواست میکند تا به دنبال خانوادهاش، که مدتهاست از آنها بیخبر است، بگردند. چندی میگذرد تا این که سرباز نزد خانوادة آرام میآید و سراغ خانوادهاش را میگیرد، اما آنها حرفهای خوبی برای گفتن ندارند.