سبد سفارش شما خالی است!

"کلی کلیهر" دختری جوان، خوب و آرمان‌گرا در جشن چهارم جولای و در منزل دوستش به سناتوری برخورد کرده و از جان و دل شیفته‌ی مرد مسن و به زعم وی قهرمان می‌شود. آن دو با یک‌دیگر حرکت می‌کنند تا به لنج ساعت هشت و سی برسند. سناتور با وجود این که الکل زیادی مصرف کرده پشت فرمان نشسته و کنترل ماشین را به عهده می‌گیرد، اما درست در یک لحظه کنترل از دستش خارج شده و اتومبیل پس از برخورد با نرده‌های کنار جاده به سرعت در یک رودخانه‌ی عمیق فرو می‌رود. بر اثر این تصادف پای دختر به شدت آسیب دیده و قادر به حرکت نیست. سناتور پیر به سختی خود را نجات داده و بدنش را از آب به بیرون می‌کشد. او که به دشواری، قادر است سانحه‌ی پیش‌آمده را در باور خویش گنجاند در تماسی با نزدیک‌ترین دوستش از وی می‌خواهد که خود را برای کمک برساند. یار دلسوز سناتور از راه می‌رسد و آمبولانس نیز با نیروی کمکی به آن‌ها می‌پیوندد. از وقوع حادثه بیش از یک ساعت گذشته و "کلی" هنوز در آب است و هیچ نشانی از وی نیست. با وجود این، گروه امداد دست به کار نجات وی می‌شود. آن‌ها دخترک را که در گوشه‌ای از اتومبیل که هنوز آب به آن‌جا نرسیده، در حالی که تمام زندگی‌ و اندیشه‌های خویش را مرور کرده، زنده یافته و به خشکی انتقال می‌دهند.