کلاغ ... پر، گیلاس ... پر، مجید ...
در این کتاب مصور، ماجرای مترسکی بازگو شده که در مزرعهای به نام "مزرعه طلایی" همراه با "نازی خانم"، صاحب مزرعه و دخترانش "سرو ناز"، "گلدانه"، "گلنار" زندگی میکند. نازی خانم مترسک را بسیار دوست دارد. از همین رو نام او را "مجید" گذاشته و به او لباسهای نو و زیبا پوشانده است. همه آنها روزهای خوبی را میگذرانند تا این که یک روز مجید عاشق یک کلاغ به نام "گیلاس" میشود و آرزو میکند که با کلاغ ازدواج کند. اما در یک روز تابستانی گیلاس با کلاغ جوانی از مزرعه همسایه ازدواج میکند و برای همیشه از مزرعه طلایی میرود و البته گوشهای از قلب مجید را هم با خود میبرد.