پشت تصویر مرد
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14
در داستان «کسی نمرده» میخوانیم: از اتاقهای بغل صدای فریاد میآید. دهنم خشک شده است. روی پیشانیم عرق سرد نشسته است. صدایی میگوید: «چیزی دیگر نمانده است». ضربات مشت و لگد بچه مرتب به من میخورد. وقتی در لحظات آخر که صبرم تمام شده و به پرستارها با فریاد میگویم او دیگر مرده است، یک صدا به من میگوید، همهچیز تمام شده کسی نمرده و بچة شما سرحال و زنده است. مجموعة حاضر مشتمل بر داستانهای کوتاه با عنوانهایی مانند مرغهای خیس، گمشده، ماگما، ساعت دیواری خوابیده، گرانیگاه، ماهیهای دودی و... است که به یک مورد از آنها اشاره شد.