گریزگاه درون: رمان
این رمان که چند دهه از وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور را در بر میگیرد در قالب زندگی یکی از شخصیتهای استثنایی به نام "افشین "بنا نهاده شده است . افشین جوانی است که بر اثر بیماری در طفولیت، شنوایی خود را از دست داده و قادر به تکلم نیست، اما او با تلاش و جدیت قدم در راه تحصیل میگذارد و سرانجام در رشته آزمایشگاهی بالینی به درجه دکترا نایل میآید، یعنی رشتهای که نیاز به صحبت نداشته راحتتر کار خود را دنبال نماید .سرانجام، با شروع جنگ تحمیلی او در یک بیمارستان نظامی مشغول به کار میشود، اما پس از چندی به دنبال بمباران عراقیها به سختی مجروح میشود ;به گونهای که بینایی و دست و پای خود را از دست میدهد .او پس از آن تصمیم به خودکشی میگیرد، اما قادر به این کار نیست .او حتی نمیتواند حرکت کند و از بلندی خود را به پایین بیفکند و از این زندگی پر رنج خود را برهاند .با این همه، او مصمم میشود که با این زندگی عذابآلود بسازد و واقعیتها را بپذیرد ; از همین رو او به دنیای کتاب و فلسفه روی میآورد و خواندههای پیشین خود را مرور میکند .در همین ایام، جامعه پزشکان جهانی بدون مرز، افشین را شناسایی کرده و او را والاترین مجروح جنگی در جهان معرفی میکنند و در پی آن به مداوا و معالجه وی اهتمام میورزند ;در حالی که افشین به دنیای فعلی خود گرفته تغییر دیگر در زندگی خود را نمیپذیرد .اما سرانجام او راضی میشود که کار مداوا بر او صورت گیرد، زیرا او نیک میداند که "از لذت زندگی محروم است .از ترانه شاد لذت نبرده است .نغمه عشق را نشنیده است و سالهاست که نه خندیده است و نه شاهد خنده دیگران بوده است ."