هشت نمایشنامه
در نمایشنامة «غریبه» «فاطمه» خواهر کوچکتر و معلول «مژده» است. فاطمه حاصل ازدواج فامیلی است. پدر بر اثر اعتیاد آنها را ترک کرده و مادر نیز بر اثر غم و غصه دق کرده است. مژده هر روز با تعدادی مزاحم روبهرو میشود، اما به هر زحمتی که شده آبروداری میکند و هر روز به مراقبت از فاطمه میپردازد. فردی ناشناس گاهی به آنها کمک و روزی فاطمه در خواب میبیند که پدر بازگشته است. او خواب خود را به مژده تعریف و در همان روز مژده از پنجره پدر را به همراه فرد ناشناس میبیند که به خانه میآید و از همان لحظه سر و کلة مزاحمان ناپدید میشود. گفتوگوی دو خواهر به صورت نمایشنامه به تصویر کشیده شده است. کتاب حاضر شامل هشت نمایشنامه با عناوین «نای و نی» غریبه به سوی آفتاب، جندب بن جناده، عقیله، زن + مرد = شهروند، شکم قرار و دوئل (کمدی ـ کوتاه) است.