مادربزرگی مثل طلا

مادربزرگی مثل طلا

"لیلی" با مادرش، مهشید، تماس می‌گیرد و خبر بارداری‌اش را به او می‌دهد. اما مهشید به جای آن که خوش‌حال شود از شنیدن این خبر شوکه می‌شود. او در حالی که بسیار غمگین است به یاد روزی می‌افتد که با سختی فراوان و از دست دادن موقعیت اجتماعی خوبی که داشت، تنها به خاطر آیندۀ دو فرزندش، لیلی و کامران، ایران را ترک کرد و به پاریس آمد. و حالا بعد از این همه سختی دخترش با مردی فرانسوی نامزد کرده و قبل از مراسم عقد و ازدواج باردار شده است. او از دخترش می‌خواهد که قبل از به دنیا آمدن فرزندش و قبل از این که کسی از این موضوع باخبر شود مراسم ازدواج را انجام دهند، اما لیلی که دیگر به فرهنگ فرانسوی‌ها خو گرفته است، دیگر این مسائل برایش مهم نیست و نسبت به حرف‌های مادرش بی‌توجه است. "بهروز"، پدر خانواده، نیز بسیار از این موضوع ناراحت است و دیگر حاضر نیست دخترش را ببیند. اما کامران که او نیز با فرهنگ فرانسوی‌ها خو گرفته، عمل خواهرش را عادی می‌داند. مهشید با ناراحتی خاطرات گذشته را مرور می‌کند.

قیمت چاپ: 3,000 تومان
ویراستار:

مهین اسدالله

ناشر:

سارگل

زبان:

فارسی

رده‌بندی دیویی:

8fa3.62

سال چاپ:

1387

نوبت چاپ:

1

تعداد صفحات:

150

قطع کتاب:

رقعی

نوع جلد:

شومیز

شابک:

9789645890726

محل نشر:

تهران - تهران

نوع کتاب:

تالیف