عشق و انتظار
دفتر حاضر حاوی نثری است عاشقانه که این گونه آغاز می شود: "امیدوارم باغچه خوش بوی زندگی ات خوش بو تر از همیشه و پر رنگ تر از همه روزهای آبی باشد. شاید اگر اسمی از تقدیر را نشنیده بودم، نمی دانستم این سرنوشت اندوهبار که در هاله ای از درد خود را در مقابل دیدگانم می رقصاند چه بنامم؟... تو که تنهایم کردی، رفتی آرام تر از نسیم صبح، بی صدا تر از باد، رفتی و جز یادت چیزی ندارم...".