آستاره (ستاره)
داستانهای فارسی - قرن 14
((آستاره)) یا((ستاره)) رمانی است بیانگر مسائل اجتماعی موجود در جامعه روستایی و عشایری کشور .آبادی((گل پیازه)) چند روزی شاهد اتفاقات عجیب و مرموزی شده بود .((آیار علی)) پیرمرد پنجاه ساله آبادی بعد از عمری تنهایی اکنون میخواهد همسر اختیار کند .او مردی است ثروتمند و بانفوذ که همه اهالی میخواستند بدانند که سرانجام کدام دختر خوشبخت روانه خانه او میگردد .((مش سلیمان)) پدربزرگ((ستاره)) تنها کسی بود که به این موضوع فکر نمیکرد .او پس از به قتل رسیدن دخترش، سرپرستی((ستاره))، نوهاش را بر عهده گرفته بود . قرار بود به زودی مراسم نامزدی((ستاره)) با((محمدحسین)) یکی از پسرهای روستا بر پا شود ;در حالی که ...