علی گریه نکرده!
داستانهای علمی / بیماریها
روزی یک پسر روستایی به نام "علی" به درمانگاه روستای "سالمآباد" نزد دکتر مهربان رفت. چشمهای او پر از اشک بود. او گریه نکرده بود، بلکه میکروبها موجب به وجود آمدن این وضعیت شده بودند، زیرا او دستآلوده و کثیفاش را به چشمهایش زده بود و موجب بیماری آنها شده بود. دکتر مهربان پس از معاینۀ او علت بیماری و نحوۀ درمان آن را برایش شرح داد. این داستان تحت عنوان "ورم ملتحمۀ میکروبی" به همراه چندین داستان دیگر در این کتاب به چاپ رسیده است. تمام این داستانها دربارۀ بیماریها، علت و نحوۀ درمان آنهاست که از زبان یک پزشک بازگو میشود. عناوین دیگر داستانها عبارتاند از: سربازهای کوچولوی بدن؛ شنا؛ بیماری "پنجهگربهای"؛ شپش؛ کرمک؛ و دکتر مهربانک.