دیدار به وقت باران
داستانهای کوتاه فارسی - قرن 14 / محمدبنحسن(عج)، امام دوازدهم، 255 ق. - کرامتها - داستان / داستانهای مذهبی - قرن 14
این کتاب، مجموعهای از داستانهای واقعی از کرامات امام زمان (عج) و تشرفات به محضر ایشان است. «طهورا حیدری» این اتفاقات را با قلمی شیوا و روان به زبان داستان بازنویسی کرده و به همراه دراماتیزه کردن آنها داستانهایی ملموس و باورپذیر برای خوانندگان، پدید آورده است. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «تا زانو برف باریده بود. به زحمت خودم را به دهلیز رساندم. از ترس اینکه مهمانی باشد و شرمندهاش شویم، گفتم: «کی هستی این وقت شب؟ خادم درِ حجره را بسته و رفته. من هم نمیتوانم در را باز کنم. آنکه پشت در بود، گفت: حیدرعلی! در را باز کن. از این سوراخ، این چاقو را بگیر و در را باز کن. تعجب کردم. فقط من و دو سه تا طلبهی دیگر میدانستیم در را میشود اینطور باز کرد...».