غولی که نمیتوانست بخوابد
در این کتاب مصور و رنگی، دو داستان برای گروه سنی "ب" فراهم آمده است. یکی از این داستانها دربارهی غولی است که شبها نمیتواند بخوابد. از همینرو، شبها در کوچههای دهکدهای که در نزدیکی غارش قرار دارد به راه میافتد. تا این که یک شب او با پسرکی به نام بن آشنا میشود. بن راه حلی مییابد بدین ترتیب که با خواندن کتاب داستان، موفق میشود غول را بخواباند اما این پایان ماجرا نیست. چون غول شبها خوابهای وحشتناکی میبیند و همه اهالی را با سر و صدا از خواب بیدار میکند. اما این بار هم راه حلی برای آرامش غول مییابد.