دیتریش بونهوفر
در جلد دوم از مجموعة «تفکر دینی در دورة معاصر»، سعی بر آن است تا به بررسی زندگی و اندیشة «دیتریش بونهوفر آلمانی» (1906-1945 م) پرداخته شود. در این رساله بیشترین تاکید بر نظریة بونهوفر در رد مفروض دینی بوده است. طبق این نظریه، انسان در عصر نوزایی به آستانة دوران بلوغ گام مینهد. وی از آن مقطع به بعد، بنای رد حاکمیت کلیسا را گذاشت و عنوان کرد که انسان دیگر به قوانین دین مسیح برای اعتقاد به خدا نیاز ندارد. بونهوفر میگوید. آنچه انسان نیاز دارد، این است که میبایست یاد بگیرد که خدا و معجزات را در معنایی غیردینی بفهمد. او معتقد است این اعتقاد به معنای بیدین بودن نیست.