هورا
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان «هورا» قصه عشق عجیب زاهد و عارفی به نام «ابراهیم» به زنی مرموز و زیبا در روستایی دورافتاده و غریب به نام «تسلا» است. روستایی که نماد عالم درونی عشاق است و نامش را از واژگونی کلمه «الست» گرفته است. روستایی ناپیدا که به دلیل خرافه و نفرینی شوم پس از کشته شدن امامزادهای صاحب کرامت نزدیک به یک قرن پای ارتباطش با دنیای بیرون قطع میشود. در این میان ابراهیم که فقط قادر به دیدن «هورا» آن زن مرموز است بیش از پیش در خود فرومیرود و اعتبار خویش را در میان اهالی تسلا از دست میدهد و ... .