عشق و عفت
رمان حاضر، روایت زندگی دختری به نام «لیلا» است که در زندگی دچار فراز و نشیبهای بسیار میگردد. هگامی که در بستر مرگ است، دوستش دفتر خاطرات وی را مییابد و از زندگی سراسر اندوه وی آگاه میشود و به عظمت و بزرگی وی پی میبرد. «لیلا» در کودکی مادر خود را از دست داده و با محبّتهای بیدریغ پدر و مادربزرگش بزرگ میشود و به سنّ جوانی پا میگذارد، او کورکورانه و بدون شناخت تن به ازدواج با فردی به نام «مسعود» میدهد که جز بدبختی و تنهایی و خیانت چیزی از زندگی با وی نصیب «لیلا» نمیشود. بعد از طلاق، پدر و مادربزرگش نیز این جهان را ترک میکنند. «لیلا» در تنهایی خود همیشه به یاد آنهاست و تا لحظة مرگ بر اثر سکته، چیزی از عشق پاک و حقیقی خود نسبت به فردی به نام «سعید» بازگو نمیکند. در واپسین لحظات «سعید» بر جسد بیجان وی حاضر میشود و به عشق خود اعتراف میکند.