جیک جیک مستونت بود، فکر زمستونت بود
ضربالمثلهای فارسی / داستانهای حیوانات
کتاب مصور حاضر، داستانی از حیوانات است که با زبانی ساده و روان برای گروههای سنی (الف) و (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «گنجشک جیکجیک کنان دانه میخورد و بازی میکرد. وقتی تشنهاش میشد از آب جوی مینوشید. اما مورچه دوست گنجشک در حال جمعکردن توشه برای زمستان بود. روزها و ماهها گذشت و فصل زمستان شروع شد. گنجشک کوچولو دیگر هیچچیز برای خوردن نداشت. او از بیغذایی ضعیف شده بود. او تصمیم گرفت پیش مورچه برود و از او کمک بخواهد».