نازنینزهرا و قصه سیب و سنجاب
داستانهای اجتماعی
کتاب مصور حاضر، داستانی اجتماعی است که با زبانی ساده و روان برای گروه سنی (ب) نگاشته شده است. در داستان میخوانیم: «نور آفتاب گرم و روشن از پشت پنجره تابید. از پرده صورتی آویخته به پنجره گذشت و همه جای اتاق «نازنین زهرا» را رنگ صورتی پاشید. «نازنین زهرا» هنوز خواب بود. از این پهلو به آن پهلو غلت زد و دلش میخواست یککم دیگر بخوابد. اما انگار نور آفتاب مثل زنگ ساعت توی گوشش گفت که بیدار شود دیگر وقت خواب نیست. «نازنین زهرا» غلتی زد و بیدار شد. توی رختخوابش نشست و چشمهای خوابآلودش را با انگشتهای کوچولوش مالید و موهای طلایی و بلندش را از صورت گرد و لپ قرمزش کنار زد. همان موقع مثلاینکه چیزی یادش آمده باشد جست زد و از رختخواب بیرون پرید».