غربت پائیز
شخصیت اصلی داستان، دختری است به نام "شیرین" که در خانوادهای نظامی بزرگ شده، در 16 سالگی بر خلاف میل خود، مجبور به ازدواجی تحمیلی با مردی به نام "باقری" میشود. این مرد، ناراحتیهای بسیاری برای شیرین فراهم میکند و با بدبینیهای خود که بر اثر حادثهای در دوران کودکی برایش رخ داده ـ زندگی را به شیرین، تلخ میکند و بعد هم از کردهی خود پشیمان میشود تا این که پس از مدتی آنها صاحب دختری به نام "شقایق" میشوند با گذشت شش سال او، زمانی که قرار بود شقایق به مدرسه برود، باقری وارد خانه شده و طبق معمول همهجا را بازبینی میکند و میخواهد با اسلحهی خود شقایق را بکشد. اما شیرین در یک فرصت مناسب به او حملهور میشود و بچه را نجات میدهد. ناگهان صدای تیر میآید و باقری به زمین افتاده و میمیرد. شیرین پس از این ماجرا تا مدتها درگیر دادگاه و متهم به قتل میشود تا این که....