خوبی، الزام اخلاقی و امرالهی: بررسی تطبیقی آرای آدامز و متفکران شیعه
بررسی نظریه «امر الهی» «روبرت آدامز» است، که ضمن بحث از حسن و قبح، ماهیت خوبی و الزام اخلاقی را واکاوی نموده، و به مقایسه آن با نظرات اندیشمندان شیعی و اشعری پرداخته است. نزاع شیعه و اشعری در مساله «حسن و قبح» و الزام اخلاقی از یک سو و فرمانهای خداوند از سوی دیگر یکی از کهنترین مسایل علم کلام میباشد که نظریه آدامز به عنوان راه سومی برای حل این مساله مطرح شده است. نظریه وی در باب خوبی، به مواضع عدلیه در بحث حسن و قبح نزدیک شده و در مورد «الزام اخلاقی» در یکی ازسه مولفه اصلی نظریه خود، اشعری مسلک باقی مانده است. متفکران شیعی و آدامز در پیشفرضهای زیادی، از جمله واقعگرایی و شناختگرایی در اخلاق، باور به وجود خداوند و باور به خوبی و عدالت نامتناهی خداوند با یکدیگر اشتراک دارند و اختلاف میان آنها، از مباحث فلسفه زبان سرچشمه میگیرد و لذا به بررسی ریشههای معناشناختی این اختلاف نیز پرداخته شده است. از نظریات شیعه پیرامون حسن قبح، نظریه مشهور متکلمان و آخوند خراسانی و در باب الزام، نظریه مشهور متکلمان، به دلیل شباهت بیشتر با نظریه آدامز انتخاب شده است.