برف و سپیدار: مجموعه داستان
مجموعهی حاضر تعدادی داستان کوتاه با این عناوین، تشکیل شده است: "ساعت شش صبح"، "یک روز بهاری"، "پسری که نام مادرش مقدسه بود"، "دایی قاسم"، "پسر خان"، "پاییز دخترک"، "آقای منافع زاده"، "یک شب برفی" و "وقتی سهرهها آواز نمیخوانند". برای نمونه در یکی از داستانهای یاد شده، مادر برای پسرش ـ پریزاد ـ چگونگی فوت دایی قاسم را شرح میدهد و این که چگونه او در غربت میمیرد. مادر که خود نمونهی زن ایرانی است در پایان از "پریزاد" میخواهد که در قبال رفتارهای ناشایست پدر، حرفی بر زبان نیاورد چون میترسد همسرش او را از خانه بیرون کرده و به سرنوشت دایی قاسم دچار شود.