شعله خاموش
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان کتاب حاضر، ماجرای فراز و نشیبهای زندگی دختری با نام «عاطفه» است. عاطفه دختری پرشور ، با احساس و تحصیل کرده است. او به مدت هفت سال است که عاشق پسرخالهاش «امیرحافظ» است. او سرانجام به عشق خود اعتراف کرده و با جواب منفی امیرحافظ مواجه میشود. امیرحافظ در کمال بیرحمی، فرصتی به عاطفه نداده و او را از خود میراند. عاطفه با غرور جریحهدار شده به زندگی بیروح ادامه داده و به فردی سردمزاج و بیاحساس تبدیل میشود. بعد ازمدتی او با پزشکی به نام «احسان» ازدواج میکند. احسان عاشقانه عاطفه را دوست دارد، امّا عاطفه که توان فراموش کردن امیرحافظ را ندارد از او طلاق میگیرد. عاطفه بعد از مدتی در بیمارستان روانی بستری شده و با گذاشتن دفتر خاطراتی برای امیرحافظ، با خودکشی به زندگی خود پایان میدهد.