جاناتان، مرغ دریایی
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
هزاران مرغ دریایی برای دعوت به صبحانة دستهجمعی در هوا به پرواز درآمدند و بر سر تکههای غذا جنگیدند و این آغاز روز پرهیاهوی دیگری بود. اما دورتر از قایق و ساحل، مرغ دریایی جاناتان لیوینگستون تنها با خود تمرین میکرد. مرغان دریایی هرگز با افت و خیز پرواز نمیکنند و در هوا ساکن نمیشوند. برای آنها توقف یا ساکن بودن در هوا مایة ننگ و شرمساری است. اما مرغ دریایی جاناتان لیوینگستون، یک پرندة معمولی نبود. او بالهایش را میگسترد و بیشتر به آرامی از حرکت بازمیایستاد و از این کار شرمگین نبود. بیشتر مرغان به خود زحمت نمیدهند تا چیزی فراتر از سادهترین واقعیات پرواز بیاموزند و پرواز را برای غذا یافتن میخواهند. اما برای این مرغ دریایی نه خوردن، بلکه پرواز ارزش داشت و بیش از هرچیزی عاشق پرواز و آموختن بود. ریچارد باخ با کنایه از پرواز، در داستان جاناتان نشان میدهد که اگر رویاهایمان را دنبال کنیم، ما نیز میتوانیم به اوج برسیم.