مهتاب و موشی
"مهتاب "نوه "بیبی نور "در این قصه، متوجه میشود که مردم ده از سر و صدای وحشتناک پشت کوه ترسیدهاند و از بسته شدن آب رود به این نتیجه رسیدهاند که دیو ترسناکی پشت کوه زندگی میکند .بنابراین مردم ده تصمیم دارند آن جا را ترک کنند .اما "مهتاب "با شجاعت راه میافند و پس از ماجراهایی مشخص میکند که پشت کوه یک بچه غول مهربان زندگی میکند که به سبب درد دندان هر از گاهی فریاد میکشد و رودخانه هم بر اثر ریزش کوه بسته شده است .مهتاب به بچه غول کمک میکند تا دندان خرابش را بکشد و دردس ساکت شود .بدین سان، نگرانی مردم ده برطرف شده بار دیگر آب در ده جاری میشود .این داستان کوتاه همرا با طرحهای رنگی برای گروه سنی "ب "چاپ شده است .