سبد سفارش شما خالی است!

موقعیت زمانی داستان به سال 1355باز می‌گردد .قهرمان داستان نیز یک نفر طراح به نام "ادریس "است که پس از شناخت احساساتی که خود آنها را "احساسات غریب و دور "می‌نامد، درصدد است زندگانی‌اش را کشف کند .از این پس روایت داستان دوگانه می‌شود .یک روایت در بر گیرنده موج تفکرات ادریس درباره زندگانی است .و دیگری درباره روند خود زندگی‌اش در جهان خارج است .اصل روایت داستانی به آن جا باز می‌گردد که در یک کاباره دچار بیهوشی می‌شود و فردای آن روز در بیمارستان به هوش می‌آید .پس از این اتفاقات است که در همین بیمارستان به او خبر می‌دهند به سرطان خون مبتلا شده است .ماجراهای داستان بعدی روایت درگیری عاطفی ادریس با دختر کارفرمایش در یک رابطه مخفیانه بین آن دو به دور از چشم دیگران است که نهایتا منتهی به فرجامی بد و کشته شدن دختر به دست ادریس می‌شود .در این جا بخش اول داستان (خواب شب) به پایان می‌رسد و بخش دوم (کشتن مرگ) آغاز می‌گردد .بخش دوم بیشتر به تفکرات ادریس، وجدان، و جنبه‌های مختلف آن مربوط می‌شود . و روایت داستانی نیز بیشتر مبتنی بر احساسات و برداشت‌های مالیخولیایی‌وار او از محیط پیرامونش است .به این ترتیب که تمام مدت روز را در کنج خانه می‌نشیند و تنها رابطش با دنیای خارج، پنجره اتاقش است .در همین اوقات است که دچار توهماتی می‌گردد، سرانجام پس از اتفاقات ناخواسته و گویی از پیش تعیین شده، مانند آمدن مادرش به نزد او، از خانه خارج می‌شود و پس از مرور گذشته‌اش بر روی نیمکت یک پارک جان می‌سپارد .