واپسین روزها = Earth abides
در این داستان، در پی حادثهای وحشتناک، بر اثر یک بیماری ناشناخته و مسری میلیونها انسان در سراسر کره زمین نابود میشوند. تا آن جا که عده بسیار کمی باقی میمانند. یکی از آنان به نام "ایش" دانشمند زیست شناسی است که در روز واقعه به کوهستان رفته، از این رو، جان به سلامت درمیبرد. او پس از جست و جوی بسیار زنی تنها را مییابد و با او ازدواج میکند. آنها صاحب فرزندانی میشوند و اندک اندک افراد دیگری به جمع آنها افزوده میشود؛ اما پس از گذشت سالها از این واقعه به تدریج انسانها از مدنیت دور شده و به همان دوران انسان نخستین باز میگردند و به دور از اضطراب و دغدغه زندگی بدوی را دردل طبیعت از سر میگیرند.