چرا عاقل کند کاری ....!
گروه سنی "ب" و "ج" در این کتاب مصور و رنگی، ماجرای پسری به نام "علی" را میخوانند که برای سرگرمی و تفریح با دوستش "حسام" به سراغ قطارمسافربری میروند و سنگی به طرف قطار پرتاب میکنند که در نتیجه آن شیشه کوپه یکی از واگنها میشکند. دیری نمیگذرد که علی میفهمد بر اثر شکستن شیشه، سرپسرخالهاش "مسعود" که در همان قطار بوده و به قصد دیدار آنها میآمده، شکسته و راهی بیمارستان شده است. علی که از این حادثه بسیار ناراحت شده، از کار ناپسندش دست برمیدارد.