جدل موش و سگ: برای جوانان
داستان حاضر، گفت و گوی میان سگ و موش است که خصلتهای بد یک دیگر را به رخ هم میکشند، اما در نهایت به یک نتیجهگیری اخلاقی دست مییابند .این داستان در قالب شعر به چاپ رسیده است .در این گفت و گو، موش از ولگردی، آوارگی و سربار بودن سگ میگوید و در عوض، سگ هم از کثیف بودن موش و این که او ناقل بیماری است سخن میگوید .عاقبت آن دو تصمیم میگیرند با هم فکری هم چارهای بیندیشند تا از خصلتهای ناپسند دست بردارند .اینک بخشی از شعر" :دید موشی یک سگی را بیقرار/ گه رود آهسته، گاهی در فرار/ بی هدف در هر طرف باشد روان/ چهار جانب را کند هر دم نشان/ گاه طفلی میزند سنگی بر او/ گاه گوید هر کسی ننگی بر او/ گشته آویزان به لبهایش زبان/ میچکد روی زمین آب دهان/ دست و پا آلوده و موها کثیف/ نامرتب ظاهر و باطن ضعیف/ گر بیابد تکهای از استخوان/ چون عقابی میپرد بر سوی آن/ ...