سکوت پرنس
داستانهای فارسی - قرن 14
در این داستان تخیلی - انسانی، تنه ی یک درخت گردوی پیر توسط یک مرد بریده میشود و به دست یک مرد خراط تراشیده میشود تا به یک ساعت دیواری ایستاده تبدیل شود. چند روز بعد مردی جوان و متمول به همراه یک پرنسس جوان به نزد مرد خراط آمدند تا ببینند که ساعت دیواری آماده است یا نه! دستان آن پرنسس و بوی عطرش عجیب برای تنه ی درخت آشنا میآمد. اما تنه ی درخت نمیدانست کجا، چگونه و چرا چنین حسی دارد. آن تنه ی درخت با خود میاندیشید که چه ارتباطی بین خودش و آن دو انسان وجود دارد؟ ...