روزهای گمشده
داستانهای فارسی - قرن 14
داستان حاضر، ماجرای زندگی زنی به نام «فرشته» است که تمام عمر به خواست اطرافیان به خصوص مادر زندگی میکند. او که در جوانی عاشق مردی به نام «امیر» است با رفتن او به جبهه و پایان یافتن رابطه دچار سردرگمی شده و با مردی به نام «بهرام» ازدواج میکند. این زندگی اجباری با اعتیاد بهرام و عیاشیهای او، برای فرشته به جهنمی تبدیل میگردد. فرشته اینک که در چهل سالگی است با وجود دو فرزند متوجه میشود که به بیماری ناعلاجی مبتلا شده و این موضوع تلنگری برای بازبینی مجدد زندگیاش میشود.