لحظه دیدار
کتاب حاضر در قالب داستان، شرح دیدار دانشجویی است با نام "سودا" به "خاله سارا" که این دیدار، زمینهی آشنایی سودا با جلوههای سیر و سلوک، عشق و عرفان، محبت، تقوی، درستی و نیکوکاری فراهم میآورد. به تصریح راوی: "برایم از قانون سادهای به نام احتمالات، سخن گفت: اگه یاد بگیریم که هرآن امکان داره یه حادثهای اتفاق بیفته، دیگه هیچوقت دچار حملهی ناگهانی قلبی و مغزی نمیشیم ودیگه بیماریهای عصبی به سراغمون نمیآد. مثلا اگه دانشجویی احتمال بده که ممکنه موقع امتحانات، براش مشکلی پیش بیاد که نتونه خوب درس بخونه، از تموم لحظات بیکاریاش استفاده میکنه و درساشو مرور میکنه، اگه دخترا و پسرای جوون، احتمال بدن که شاید در فردای زندگیشون پدر و مادری نباشن که حمایتشون کنن، اونوقت یاد میگیرن که چهطور در شرایطی که هیچکس حمایتشون نمیکنه، اعتماد به نفس خودشونرو حفظ کنن و با تکیه بر توان خود، چرخ زندگیشونو بچرخونن و...".